آسمون

آسمون

وسیع باش و تنها , سربه زیرو سخت
آسمون

آسمون

وسیع باش و تنها , سربه زیرو سخت

پـَـ نه پَــ

رسیدیم ولیعصر

راننده تاکسی گفت : نگه دارم پیاده میشید؟

گفتم: پـَـ نه پــَ  شما برو من از پنجره میپرم .


پی نوشت: بغلی ها خندیدن  راننده شاکی


wolf

شما افکار مرا دوست دارید نه خود مرا !

مثل انسان هایی که زندگی و افکار گرگ را دوست دارند ولی از خود گرگ فرار میکنند.