آسمون

آسمون

وسیع باش و تنها , سربه زیرو سخت
آسمون

آسمون

وسیع باش و تنها , سربه زیرو سخت

بهار 89

اسفند ماه که شروع میشه ... صدایِ عطرِ بهار ُبه سادگی میشه ؛ شنید... انگار پاورچین، پاورچین با لبخندهای ملیح میاد، تو ایوان ُ از پشتِ پنجره ؛ دست تکان میده ... دقیقه های سرد، پشت سر هم زنجیر میشن ُ نورهای همیشه طلایی، بعد از عبورِ هر ابرِ سفید؛ اونا رو گرمتر میکنن...میشه با همه وجود، تو این هوای آلوده ی شهر ، نفس کشید و بهار را با همه وجود ِ زمینی حس کرد ... اینجا پشتِ پنجره ی همیشه ساکت، میشه بهار ُ حس کرد و به فردا امید بست . 



پی نوشت: حالا که بهار میخواد بیاد ما هم میخواهیم اینجا یه سفره 7 سین بچینیم!

شما برای سفره 7 سین  کوپه شماره 13 از قطار زندگی چی میآرید ! ؟


بهار     مریم    مطهره     بانو     ارغوان     روزبه      خودم  ****    سروش   سارا

سمنو  سنبل     سرکه   سکه   سماق    سیب     سنجد ****    سبزه     آب


پی نوشت۲: از همه دوستان که سینه هاشونو به من قرض دادن تا هفت سینم کامل شه, ممنونم .مدیریت بلاگ سال خوبی رو براتون آرزومنده. بازم ممنونم که سینه هاتونو به من دادین , منظورم همین سین هاتونه

                                                                                            


                                             1:بابای مینا  2:بابای بهار 3:بابای ارغوان


منم مثل آقا ( قربونش برم ) که لحظه تحویل سال پیام میدن , میخوام امسال رو سال  " عاقلانه انتخاب کن , عاشقانه ادامه بده " نامگذاری کنم.


رنگ زندگی

اگر بگویم وجودت گرمی بخش زندگیم نیست دروغ گفته‌ام، اما چگونه می‌توانم اینطور آرام و صبور به انتظارت بنشینم وقتی نمی‌دانم پس از طلوع آفتاب کدامین روز به دیدارم خواهی آمد؟ نمی‌دانم چه کسی بر پیشانی من واژه انتظار را نوشته است که اینگونه باید تاوان این پیشانی نوشت شوم را پس بدهم؛ خاموش باشم

ادامه مطلب ...

حجة السلام والمسلمین . . .

وقتی برف به این سفیدی تو چند ساعت اینجوری کثیف
میشه دیگه از من چه انتظاری داری!؟


پی نوشت1:مامانم خیلی دوست داشت من آخوند میشدم

پی نوشت2:یکی یه استامینوفن یهم بده :-(