آسمون

آسمون

وسیع باش و تنها , سربه زیرو سخت
آسمون

آسمون

وسیع باش و تنها , سربه زیرو سخت

بهار 90 و نه نه سرما

اپیزود 1: خانووم بهار نشته رو به روی نه نه سرما و زل زده تو چشماش روی یک درخت کهن

ـ نه نه گفت چیه نگاه میکنی!؟

 بهار جواب داد می خوام ببینم کی از رو میری

ـ نه نه روشو برگردونندو یه فوت دیگه کرد توی صورت شهر , سوزی گرفتو سرما شد

- امسال از اون خبرا نیست  

 نقل امسال و پارسال نیست نه نه , خودت خوب میدونی که وقتش رسیده

- کی گفته!

تقویم , درختا , گلها , از همه مهم تر دلهای مردم شهر

- نه نه یه نگاهی به بهار انداخت و گفت : حالا تقویم و گلها یه حرفی , تو از دلهای مردم چه خبر داری

اپیزود 2: کودکی پر شور و هیجان از خرید لباس جدید عیدش لی لی کنان زیر درخت کهن گذشت.

اپیزود آخر: نه نه آروم چادر سپیدشو از روی تن شهر برچید.  

.

. 

با تشکر از نقش آفرینی : نه نه سرما . بهار   و سعید  در نقش کودکی پر شور هیجان                                     عکس : من 

ادامه مطلب ...

همه چیز بخاطر تو دوست داشتنی است...

دوری را دوست دارم هر چند که دلتنگ و غریب می‌شوم اما وقتی دوباره با یک بغل مهربانی در می‌گشایی و صدایم می‌کنی، دلم مثل یک کهکشان وسیع می‌شود.
شب را بخاطر تو دوست دارم که تا تولد سپیده صبح، دلواپس نیامدنت باشم. کسی که عاشق باشد می‌داند که تمام طعم عشق به دلشوره‌های شبانه است. دوست دارم همیشه شبها تو را کم داشته باشم، تا وقتی چشم بر روی هم می‌گذارم خوابت را ببینم و چشم که باز می‌کنم در صبحی دوباره تو را به نظاره بنشینم.  

ادامه مطلب ...

زل زل ه

من گزارش میدم                                              اینجا لحظاتی قبل لرزید! 

                               ساعت ۲:۱۰ نیمه شب