زنگ اول: کنارم نشسته و ماتم گرفته, آخه کتابش رو نیاورده! حیف که باهاش قهرم , وگرنه کتابم رو میذاشتم جلوش تا با هم درس بخونیم.
زنگ دوم: اِ...ا ..انگار مدادش شکست.هیچ کس هم مداد نداره بهش قرض بده. حیف که باهاش قهرم , وگرنه مداد اضافه ای که داشتم بهش می دادم.
هنوزم نمیدونم ساعت 5 صبح خواب میدیدم یا بیدار! هر چه بود , خواب یا بیدار زیبا بود بوسه ات بر پیشانی ام
پی نوشت:ولی چه فایده که ماههاست فراموش کردم طمع آن را